خستگی ، کلافگی ، جوش آوردن و بهانهگیری همسرتان را به حساب نارضایتیاش از زندگی مشترک نگذارید. اگر همسرتان مدتی است به هر چیزی واکنش منفی نشان میدهد و از هر موضوع سادهای بهانهای برای عصبانی شدن میسازد، احتمالا نوعی عادت ماهانه را تجربه میکند. تعجب نکنید! مردها هم مثل زنها چنین دورهای را تجربه میکنند و گاهی در این دوره واکنشهای روانی شدیدتری نسبت به خانمها نشان میدهند. سندرم تحریکپذیری مردانه (Irritablemale Syndrome) که به اختصار IMS نامیده میشود، به دلیل تغییرات بیوشیمیایی و نوسانات هورمونی در مردها اتفاق میافتد و با خود استرس بیشتر و تحریکپذیری را به همراه میآورد. اگر میخواهید از این سندرم و راههای درمان آن بیشتر بدانید، در ادامه این مطلب با ما باشید.
خروس جنگیها را بشناسید
مردی که گرفتار این سندرم شده، گاهی دچار افسردگی میشود و با درون ریزی احساسات منفیاش، به خود آسیب میزند. افسردگی ناشی از این نوسان هورمونی، میتواند مردها را تا مرز خودکشی هم پیش ببرد. اما گاهی مبتلایان به جای آنکه به خود آسیب بزنند، احساسات منفیشان را متوجه محیط بیرون و آدمهای اطرافشان میکنند. عصبانیت و رفتارهای خشونتآمیز یکی از رایجترین واکنشهای مردان به این تغییرات بدنی است و چنین افرادی حتی ممکن است احساسشان را با خشونت فیزیکی به نمایش بگذارند. از سوی دیگر همه مردها این سندرم را به یک شکل تجربه نمیکنند و بعضي افراد ترکیبی از این دو حالت را در این شرایط ابراز میکنند. به عبارت دیگر، گروهی از مردها در آغاز تمام احساسات منفی را متوجه خود میکنند و تمام تلاششان را برای نشان ندادن احساساتشان به خرج میدهند، اما بعد از مدتی ناراحتی، خشم و استرس آنقدر به آنها فشار میآورد که منفجر میشوند و واکنشهای شدیدشان گریبان اطرافیان را میگیرد.
مشکل از کجا آمده؟
عوامل بسیاری میتواند یک مرد را دچار IMS کند اما تغییر رژیم غذایی را میتوان از رایجترین دلایل بروز این حالات دانست. بالا رفتن وزن میتواند خطر ابتلای مردها به این سندرم را بیشتر کند، چراکه در جریان تغییر وزن، سلولهای چربی در تبدیل تستوسترون به استروژن در آقایان فعالتر میشوند. هرچه میزان استروژن بالاتر و تستوسترون پایینتر باشد، تحریکپذیری آقایان بیشتر میشود. با برهم خوردن نظم هورمونها و ناآگاهی خود فرد از این موضوع، نمایش واکنشهای غیرطبیعی به اتفاقات ساده روزمره هم آغاز میشود و رفتار یک مرد را بهشدت تحتتاثیر قرار میدهد.
اما چاقی تنها دلیل برانگیخته شدن این واکنشها نیست. استرس زیاد از دلایلی است که مردها را دچار سندرم تحریکپذیری میکند. استرس مداوم و شدید، سطح تستوسترون در بدن آقایان را پایین میآورد و این نوسان هورمونی بر رفتار و احساسات مردها تاثیری جدی میگذارد. از سوی دیگر این روزها استفاده از داروهای هورمونی در میان برخی ورزشکاران بیشتر شده اما نباید فراموش کرد که داروهای هورمونی هم میتوانند بدن را از توازن خارج کنند و مصرفکنندگان را به این سندرم مبتلا کنند. بررسیها نشان میدهد که حتی داروهای گیاهی و طبیعی که بر هورمونهای بدن تاثیر میگذارند هم میتوانند مردها را تحریکپذیر، ناامید یا خشن کنند. پس مردها پیش از مصرف خودسرانه داروها یا دریافت نسخههای پزشکی، باید از تاثیرات آن برهورمونهایشان آگاه شوند و در صورتی که احساس کنند خوردن یک دارو روانشان را تحتتاثیر قرار میدهد، باید با کمک یک متخصص راهی برای مهار این وضعیت پیدا کنند.
آیا تربیت موثر است؟
نمیتوانیم بگوییم که هورمونها تمام رفتارهای مردانه را کنترل میکنند. روانشناسان معتقدند روشهای تربیتی که یک مرد با آنها پرورش یافته، در نوع بروز این هیجانات تاثیر میگذارد. از نظر آنها فرزند والدینی که به جای تربیت سختگیرانه یا سهلانگارانه، روشهای قاطع اما توام با همدلی را به کار میبندند، کمتر در معرض ابتلا به این سندرم قرار دارند. البته با وجود نقش پررنگ تربیت در این موضوع، تاثیر ژنتیک و میزان نوسان هورمونها را هم نمیتوان کمرنگ دانست.
میدانند چه میکنند؟
مردی که دچار IMS شده حاضر نیست نقش هورمونها را در واکنشهایش بپذیرد و معتقد است همسر، رئیس، مادر، مردم خیابان، سیاستمداران و... رفتارهایی را نشان میدهند که خشم یا ناامیدی را در او ایجاد میکنند. چنین مردی نه تنها دیگران را مسئول خشم یا احساسات منفی دیگرش میداند، بلکه تغییر رفتارش را هم انکار میکند و معتقد است اگر رفتار دیگران درست باشد، او دلیلی برای نشان دادن این واکنشها نخواهد داشت.
راه فراری هست؟
درحالی که سندرم پیش از قاعدگی در خانمها تنها چند روز طول میکشد، برخی از کسانی که تحریکپذیری مردانه را تجربه میکنند، در زمانی طولانیتر این احساسات ناخوشایند را تجربه میکنند و گاه بدون دخالت متخصصان توانایی رها شدن از این حالات را ندارند. اما با وجود اینکه چرخه هورمونی ماهانه در هر مرد متفاوت است، آقایان میتوانند روحیات خود را بررسی کنند و به مرور زمان این تغییرات هورمونی و شدت آنها را تشخیص داده و برای کنترل آنها آماده شوند. فردی که تنها برخی از نشانههای این سندرم را تجربه میکند، در زمان کوتاهتر و با تلاش کمتری میتواند به زندگی طبیعی برگردد اما برای مردی که ماههاست نشانهها را به شدیدترین حالت تجربه میکند، خلاص شدن از این حالات بدون درمان جدی و طولانیمدت ممکن نیست.
چه باید کرد؟
طبیعی است که همسرتان رفتارهایش را انکار یا فرافکنی کند. در این شرایط باید به او کمک کنید که به مرور از افراطی بودن واکنشش باخبر شود و درک کند که موضوع اتفاق افتاده، به اندازهای که او را عصبانی کرده مهم نبوده است. برای اثبات این موضوع به او عجله نکند، چراکه اصرار شما بر این واقعیت ممکن است واکنشهای منفی او را تشدید کند.
او را با یک روانپزشک آشنا کنید. درست است که صحبت کردن با یک روانشناس میتواند همسرتان را آرام کند، اما از آنجا که مشکلات هورمونی کار او را به اینجا کشانده، احتمالا به مصرف برخی داروها برای کنترل سطح هورمونهایش نیاز دارد. اگر متخصص با قاطعیت گفت که همسرتان به این سندرم مبتلاست، میتوانید درمان را آغاز کنید اما یادتان نرود که بسیاری از مشکلات روانشناختی دیگر، علائم مشابهی با آنچه گفته شد، دارند و ممکن است او به جای ابتلا به یک سندرم گذرا، به یک بیماری مزمن روانپزشکی مبتلا شده باشد.
رژیم غذایی مناسبی را رعایت کنید و سهم سبزیجات و میوهها را در آن رژیم بیشتر کنید. از آنجا که بعضي معتقدند این روزها غذاهای پروتئینی مثل مرغ از هورمونهای رشد خالی نیستند، شاید بهتر باشد تا مدتی سهم این مواد را در غذاهایتان کمتر کنید.
به همسرتان برای ترک سیگار کمک کنید. چراکه دخانیات میتواند بر سطح هورمونها، بیوشیمی مغز و سطح استرس اثر بگذارد و احتمال ابتلا به این سندرم را بیشتر کند. ورزش کردن یکی از سادهترین راههای درمان یا کم کردن آسیبهای روانی است. اگر همسرتان فرصت زیادی برای رفتن به باشگاه ندارد، از او بخواهید روزی نیم ساعت پیادهروی کند. پیادهروی یکی از راههای موثر برای ایجاد تعادل در وضعیت هورمونهاست.
در زمانی که شریک زندگیتان از این وضعیت رنج میبرد، مراقب واکنشهای خود باشید. اجازه ندهید رفتارها، خستگی یا دلزدگی شما این حالات را در او تشدید کند. یادتان نرود که او بیشتر از هر زمانی به کمک و حمایت شما نیاز دارد، پس زود خسته نشوید.